یادداشت های سید علی موسوی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متکلمین» ثبت شده است

حقانیت و حقیقت بهشت و دوزخ - 2

حقانیت و حقیقت بهشت و دوزخ - 2

«پیامبران حیله گر!!»

-----------------------

دوم: فلاسفه مشاء

مشائیان اکثریت فلاسفه را تشکیل می دهند، آنان همه آنچه در دین اسلام از نعمت های بهشتی و حور و قصور وارد شده است را به لذت های روحی - بعد از جدا شدن روح از بدن - تأویل می کنند و آن را همان کمالات و معلوماتی که در دنیا به دست آورده اند، می دانند، و معتقدند سعادت و ثواب و بهشت انسان همین لذتهای روحی است.

و کسانی که جاهل اند و این علوم و کمالات را به دست نیاورده اند در رنج و حسرتِ نداشتنِ این علوم هستند و بدبختی و عقاب و جهنم ایشان همین رنج و حسرت است. 

آنان در دنیا همواره به دنبال ارضای تمایلات جسمی خود بودند و در تاریکی های عالم طبیعت فرو رفته بودند لذا ادراک آن لذت و این رنج را - چنانچه شایسته بود - نمیکردند اما بعد از جدا شدن روح از بدن همه‌ی اینها برای او آشکار می شود.

و از آنجا که بیشترِ مردم، عوام بودند و خبرى از لذت ها و رنج های روحی نداشتند، در کتابهای آسمانی و حکمت های پیامبران این لذت های جسمانی و رنج های بدنی را براى تشویق آن ها به طاعات و کارهای نیک و ترساندن ایشان از گناهان و بدی ها ذکر کردهاند.

بنابراین از باب استعاره و مجازگویی، از آن لذت های روحی تعبیر به «حوریه ها» و «قصرها» و «میوه ها» و «رودها» و از رنج های روحی تعبیر به «زقوم» و «ضریع» و «حمیم» و «نار» و مانند آن کرده اند.

چنانچه ابن سینا در رساله مبدأ و معاد تصریح به آن کرده و در شفا - از ترس علمای اسلام - معاد جسمانى را حواله به صاحب شریعت نموده است.

و کسى که اندکی شعور و تدیّن داشته باشد، هنگامی که به اعتقادات باطل و سخنان واهی فلاسفه رجوع میکند، می فهمد که بیشتر آنها با ایمان به شرایع پیامبران سازگار نیست.

کسانی که به اصول آنان معتقدند و به ناچار، به معاشرت با مسلمانان گرفتار شدهاند، از ترس قتل و تکفیر، چند کلمه ای از ضروریات دین به زبان می آورند و در دل خلاف آنها را معتقدند: ﴿یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ﴾.

و گاهى از روی تمسخر بعضى از اصول دین را بیان می کنند اما هنگامی که با شاگردان و خواص خود خلوت می کنند، می گویند: ﴿إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ﴾.

و به ایمان ظاهرى قناعت کردهاند: ﴿یُرْضُونَکُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى قُلُوبُهُمْ وَ أَکْثَرُهُمْ فاسِقُونَ﴾.

و آنان که به این عقاید باطله به تقلید فلاسفه و شبهات شیطانی قائل شدهاند در این باب معذورند زیرا کسی که:

معتقد باشد از واحد جز واحد صادر نمی شود،

و بگوید هر حادثى مسبوق به ماده است،

و بگوید آنچه قِدَمش ثابت شد عَدَمش مُحال است،

و عقول و افلاک و هیولاى عناصر را قدیم بداند،

و انواع متوالده را قدیم بداند،

و اعاده معدوم را محال بداند،

و افلاک را به یکدیگر متصل داند و فاصله میان آنها قائل نباشد،

و خرق و التیام در فلکیات را مُحال بداند،

و عنصریات را در افلاک مُحال بداند،

و معتقد به امثال این اعتقادات باطل باشد، چگونه می تواند اذعان کند به آنکه:

خداوند فاعل مختار است و آنچه بخواهد انجام می دهد؟

و عالَم و آدم حادث اند؟

و اذعان به حَشر جسمانی کند؟

و اینکه بهشت در آسمان است و حور و قصور و بناها و مساکن و درختان و رودها دارد؟

و اینکه آسمانها شکافته میشوند و پیچیده میشوند و ستارگان بىنور میشوند و فرو میریزند بلکه همه از بین می روند؟

و اینکه ملائکه جسم اند و بال دارند و آسمانها مملو از آن ها است و به زمین مىآیند و بالا میروند؟

و اینکه حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله به معراج رفت و عیسى علیه السّلام و ادریس به آسمان رفتند؟

و همچنین بسیارى از معجزات انبیاء و اوصیاء از شق القمر و زنده کردن مردگان و رد شمس و طلوع خورشید از مغرب و خسوف و کسوف در غیر وقت مقرر و جارى شدن رودهای بزرگ از سنگهاى کوچک و فرو بردن خروارها چوب و ریسمان توسط عصاى موسى و امثال اینها؟

پس معلوم شد که اعتقاد به اصول فلاسفه با اعتقاد به بیشتر ضروریات دین سازگار نیست پس یا باید منکر نبوت پیامبران بشوند و یا آنان را - العیاذ باللّه - حیله گران و مکارانی بدانند که در تمام عمر به دنبال این بوده اند که مردم را به گمراهی و جهل مرکب بکشانند و باطل را در لباس حق به مردم نشان دهند.

و عجیبتر از همه، عده ای که خود را از اهل شرع به شمار می آورند و توجه ویژه ای به انجام آداب و مستحبات دارند، کتاب های فلاسفه را از روى اعتقاد درس می گویند و شنیده نشده است که در مقام ردّ و انکار و پاسخ به شبهات فلاسفه درآیند.

و اگر کسى که بر صاحبان این عقاید لعن کند، بدگویی وی را می کنند و افتخار مىکنند که ما از جمله لعن کنندگان نیستیم: ﴿یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ﴾.

پس در اصل «بهشت و دوزخ جسمانى» شکى نیست و کسى که انکار کند «کافر» است.

.

برگرفته از: حق الیقین، علامه مجلسی؛ باب ششم، فصل چهاردهم.

.

در ادامه به نظر متکلمان می پردازیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی موسوی
حقانیت و حقیقت بهشت و دوزخ - 1

حقانیت و حقیقت بهشت و دوزخ - 1

«بازی با دین مبین اسلام»

-----------------------

ایمان به «بهشت و دوزخ جسمانى» به همان صورت که در آیات و روایات متواتر تصریح شده است، از «ضروریات دین اسلام» است. و کسى که مطلقاً بهشت و دوزخ را «انکار» کند - مانند «ملحدین» - یا آنها را «تأویل» کند - مانند «فلاسفه» -، بی شک «کافر» است.

فلاسفه در این مورد به دو گروه تقسیم می شوند:

فلاسفه اشراق:

اشراقیان به «عالم مثال» معتقدند. آنان در ظاهر به بهشت و دوزخ و ویژگی های آن - که در شرع وارد شده - اعتقاد دارند، اما نه در این بدن جسمانى و نه به این صورت که آن بهشت و دوزخ، اجسامى هستند از قبیل اجسام این دنیا.

بلکه «عالم مثال» عالمى است متوسط میان «عالم جسمانیات» و «عالم مجردات». مانند «عالم خواب» و «صورى که در آب و آینه دیده می شود». پس «ثواب» و «عقاب» مانند «خواب خوب» و «خواب پریشان» خواهد بود. و این «مخالف صریح آیات و اخبار بی شمار» و «بازی کردن با دین مبین اسلام» است.

اگر بگویند که: بسیارى از مسلمانان در عالم برزخ به «مثال» قائل شدهاند.

جواب گوئیم که اینجا دو تفاوت وجود دارد:

اول: آنچه که آن‌ها قائل شدهاند مستلزمِ «انکارِ بازگشت بدن ها» در محشر نیست و مستلزم «رد آیات و اخبار صریحِ حشرِ جسمانى» نیست.

دویم: عالمِ مثالى که ایشان به آن معتقدند غیر از این مثال است که شما به آن اعتقاد دارید. آنها می گویند «بدن مثالى» جسمِ لطیفى است مانند اجسام ملائکه و جن. و روح در عالمِ برزخ به آن جسم تعلق می گیرد و تأویل به عالمِ خواب و خیال نمىکنند.

برگردانی از حق الیقین، علامه مجلسی، ص466

در ادامه به نظر فلاسفه مشاء می پردازیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی موسوی
مخالفة الشیخ الطوسی رحمه الله لإجماعات نفسه

مخالفة الشیخ الطوسی رحمه الله لإجماعات نفسه

بسم الله الرحمن الرحیم


هذه رسالة تشتمل على مسائلَ ادّعى فیها الشیخُ الإجماعَ مع أنّه نفسَه خالف فی حکم ما ادّعى الإجماعَ فیه ، أفردناها للتنبیه على أنْ لا یَغْترّ الفقیهُ بدعوى الإجماع، فقد وقع فیه الخطأُ و المجازفةُ کثیراً من کلّ واحدٍ من الفقهاء سیّما من الشیخِ و المرتضى رحمهما الله.

1- فممّا ادّعى فیه الإجماعَ مِن کتابِ النکاحِ دعواه فی الخلاف الإجماعَ على أنّ الکتابیّة إذا أسلمت و انقضتْ عِدّتُها قَبلَ أن یُسلِمَ الزوجُ یَنْفَسِخُ النکاحُ و قال فی النهایة و کتابَی الأخبار: لا ینفسخُ النکاحُ بینهما، و لکن لا یُمَکّنُ من الدخولِ علیها لیلًا، کما فی الروایةِ.

2- و منها: أنّه ادّعى فیه الإجماعَ على کَراهةِ وطء الأمة إذا اشتراها حاملًا. و أفتى فی النهایةِ بالتحریمِ قبلَ مُضیّ أربعةِ أشهرٍ و عشرةِ أیّام.

3- و منها: أنّه إذا ملک الرجلُ أمةً و لمسها، أو نظر منها إلى ما یَحْرُمُ على غیرِ المالک، قال فی الخلاف: تحرم على أب اللامسِ و ابنِه، و کذلک تحرمُ أُمّها و إنْ علتْ و بنتُها و إنْ سفلتْ على المولى؛ مُحْتَجّاً بإجماعِ الفرقةِ. و فی موضعٍ آخر مِن الکتاب خصّ التحریمَ بالنظرِ إلى فَرجِها.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید علی موسوی
گستره علم امام  از منظر متکلمین و محدثین

گستره علم امام از منظر متکلمین و محدثین

چکیده

امامت الهی، منصبى است که فقط خداوند آن را جعل می کند و وجوب اطاعت همگان را در پى مى‌آورد، بنابراین امام، باید از ویژگى‌ها و امتیازات خاصی برخوردار باشد. از جمله این ویژگى‌ها، علم الهى است.
در لزوم  علم برای امام میان متکلمان اسلامی اختلافی وجود ندارد. اختلاف در کمیت و کیفیت آن است. از نظر متکلمان شیعی امامی امام معصوم علیه السلام باید از علم بالفعل و همه جانبه به احکام شرعی و سیاست برخوردار باشد و علم او خطاناپذیر باشد و از دیگر افراد جامعه هم اعلم باشد. ولی محدثان شیعه گستره‌ای فراتر از این برای علم امام از روایات اهل بیت علیهم السلام برداشت نموده‌اند، مانند: علم امام به تمام زبان‌ها، علم به منایا و بلایا، علم به «ما کان»، «ما یکون» و «ما هو کائن» تا روز قیامت، علم به تمام کتب آسمانی، علم به باطن و ضمیر اشخاص و علوم دیگر.
با توجه به این که پیامبران الاهی مأمور هدایت انسان ها در تمام جنبه های مادی و معنوی بودند، باید سهم بسیار بزرگی از علم و دانش داشته باشند، تا بتوانند به خوبی این مأموریت را انجام دهند و امامانی که جانشینان پیامبرند نیز همین حکم را دارند. پس آنان نیز باید علمی بسیار وسیع و گسترده داشته باشند.
در این مقاله به بررسی دیدگاه‌های متکلمان و محدثان شیعه در رابطه با گستره علم امام، با تاکید بر دو مکتب شیعی بغداد و قم می‌پردازیم.

واژگان کلیدی: گستره علم امام، علم امام، محدثین، متکلمین، امامت


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سید علی موسوی